کد مطلب:90287 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

قال فاقتفیته فاذا هو زین العابدین











اصمعی گویند: شبی، خانه خدا (بیت الله) را طواف می كردم، چشمم به جوانی زیباروی كه موهای سر را به پیشانی ریخته و خود را به پرده ی خانه آویخته بود، افتاد كه می گفت: اكنون كه دیدگان مردم به خواب رفته و ستارگان سیر تصاعدی خود را طی می كنند، تو ای پروردگار من زنده و بیدار و قیوم، قائم بالذات و پاینده ای. پادشاهان در این وقت شب، درها را به روی مردم بسته و نگهبانان از آنها حراست می كنند، اما ابواب رحمت تو به روی همگان، همیشه باز است (و حاجتمندان در هر وقت و هر زمان می توانند عرض حاجت كنند و در این بین مانعی بر سر راه آنها نیست) اكنون من عاجز و ناتوان، به تو روآورده ام، تا نظر رحمت خود را بر من بیفكنی، ای بهترین رحم كنندگان.

سپس این اشعار سروده و می گفت:

ای كسی كه دعای مضطران و بیچارگان را در دل شب اجابت نموده، سختی ها و مصائب و دردها را برمی داری. زیارت كنندگان خانه ات، همه در خوابند، اما تو ای

[صفحه 119]

پاینده و قائم به ذات خویش همیشه بیداری.

پروردگارا به آن دعایی كه به من آموخته ای (یا دعایی كه مامور شدم تو را به آن بخوانم) تو را می خوانم پس به اشك سوزانم، به حق خانه و حرم امنت، ترحم نموده و مرا ببخش.

بار الها! اگر عفو و بخشایشت، در انحصار نیكوكاران بوده و شامل گنهكاران نشود، این گنهكاران بیچاره، به كه روآورند و كیست آنكه آنها را به بخشیدن نعمتها خرسند نماید.

اصمعی گوید: پس از شنیدن این كلمات جانسوز و روح پرور، به فكر افتادم كه گوینده ی این كلمات و سراینده ی این اشعار كیست؟ در پی او روانه شدم تا او را بشناسم، دیدم او سیدالساجدین زین العابدین علیه السلام است.

[صفحه 120]


صفحه 119، 120.